آی واژه | خاقانی

عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا
عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا
عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا
عشق جهان سوز تو بر دل ما پادشا
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر در ایوان توست پای شکسته خرد
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
بر سر میدان توست دست گشاده هوا
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
صد لطف از کردگار وز لب تو یک سخن
صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا
صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا
صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا
صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا
صد ستم از روزگار وز دل تو یک جفا
از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام
از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام
از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام
از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام
از رخ تو کس نداد هیچ نشانی تمام
وز مژهٔ تو نکرد هیچ خدنگی خطا
وز مژهٔ تو نکرد هیچ خدنگی خطا
وز مژهٔ تو نکرد هیچ خدنگی خطا
وز مژهٔ تو نکرد هیچ خدنگی خطا
وز مژهٔ تو نکرد هیچ خدنگی خطا
ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو
ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو
ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو
ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو
ای تو ز ما بیخبر ما به تمنای تو
بس که بپیموده ایم عالم خوف و رجا
بس که بپیموده ایم عالم خوف و رجا
بس که بپیموده ایم عالم خوف و رجا
بس که بپیموده ایم عالم خوف و رجا
بس که بپیموده ایم عالم خوف و رجا
گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب
گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب
گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب
گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب
گاه بدزدیم چشم از تو ز بیم رقیب
گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را
گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را
گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را
گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را
گه به نظر بشکنیم چشم رقیب تو را
لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب
لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب
لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب
لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب
لعل تو طرف زر است بر کمر آفتاب
وصل تو مهر تب است در دهن اژدها
وصل تو مهر تب است در دهن اژدها
وصل تو مهر تب است در دهن اژدها
وصل تو مهر تب است در دهن اژدها
وصل تو مهر تب است در دهن اژدها
بر سر کوی تو من نایب خاقانیم
بر سر کوی تو من نایب خاقانیم
بر سر کوی تو من نایب خاقانیم
بر سر کوی تو من نایب خاقانیم
بر سر کوی تو من نایب خاقانیم
بو که به دیوان عشق نام برآید مرا
بو که به دیوان عشق نام برآید مرا
بو که به دیوان عشق نام برآید مرا
بو که به دیوان عشق نام برآید مرا
بو که به دیوان عشق نام برآید مرا
صبح امید منی طاب علیک الصبوح
صبح امید منی طاب علیک الصبوح
صبح امید منی طاب علیک الصبوح
صبح امید منی طاب علیک الصبوح
صبح امید منی طاب علیک الصبوح
گرچه به شب های هجر طال علی البلا
گرچه به شب های هجر طال علی البلا
گرچه به شب های هجر طال علی البلا
گرچه به شب های هجر طال علی البلا
گرچه به شب های هجر طال علی البلا
موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم
موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم
موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم
موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم
موی شکافم به شعر موی شدستم ز غم
لیک نگنجم همی در حرم مقتدا
لیک نگنجم همی در حرم مقتدا
لیک نگنجم همی در حرم مقتدا
لیک نگنجم همی در حرم مقتدا
لیک نگنجم همی در حرم مقتدا
صدر براهیم نام راد سلیمان جلال
صدر براهیم نام راد سلیمان جلال
صدر براهیم نام راد سلیمان جلال
صدر براهیم نام راد سلیمان جلال
صدر براهیم نام راد سلیمان جلال
خواجهٔ موسی سخن مهتر احمد سخا
خواجهٔ موسی سخن مهتر احمد سخا
خواجهٔ موسی سخن مهتر احمد سخا
خواجهٔ موسی سخن مهتر احمد سخا
خواجهٔ موسی سخن مهتر احمد سخا
یافت ز الطاف او عالم فرتوت، فر
یافت ز الطاف او عالم فرتوت، فر
یافت ز الطاف او عالم فرتوت، فر
یافت ز الطاف او عالم فرتوت، فر
یافت ز الطاف او عالم فرتوت، فر
برد ز انصاف او فصل بهاران، بها
برد ز انصاف او فصل بهاران، بها
برد ز انصاف او فصل بهاران، بها
برد ز انصاف او فصل بهاران، بها
برد ز انصاف او فصل بهاران، بها